رکنا: پیرمردی در حالی که عصا به دست داشت، وارد اداره ۱۱ پلیس آگاهی تهران شد و خبر از ناپدید شدن پسرش داد. این پیرمرد ادعا کرد پسرش راننده تاکسی
رکنا: ساعت ۸ شب یک روز گرم بود که زنگ پلیس ۱۱۰ به صدا درآمد، مردی با صدایی لرزان گفت: « دوست قدیمیام را کشتند، مسعود را کشتند.» دقایقی بعد بازپرس