روزنامه خراسان: نخستین زن جنایتکاری که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد اشرف ۴۰ ساله بود که متهم به معاونت در قتل شوهرش است.
نیمه شب ۲۱ دی سال ۹۳ یک مرد ۴۰ ساله در خانه اش در شهریار با ضربات چاقو کشته شد. اشرف همسر وی که با داد و فریاد به همسایهها خبر داده بود سناریوی عجیبی را مطرح کرد و به ماموران گفت: شوهرم نیمه شب به دست یک مرد ناشناس کشته شد.
به این ترتیب اشرف تحت بازجویی قرار گرفت و در این بازجوییها حرفهای ضد و نقیضی را مطرح کرد، اما وقتی پلیس به رابطه پنهانی این زن با یک مرد افغان به نام شمس ا… پی برد وی به دست داشتن در قتل شوهرش اعتراف کرد. این زن گفت: مدتی بود با یک مرد افغان به نام رازق آشنا شده بودم و تلفنی با هم صحبت میکردیم تا این که رازق به افغانستان رفت و دوست او شمس ا… صدرالدین با من تماس گرفت. او گاهی اوقات از احوال رازق به من خبر میداد تا این که کمکم به من ابراز علاقه کرد. رابطه دوستانه من و شمسا… ادامه داشت تا این که او پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کرد، اما من قبول نکردم. وی ادامه داد: شمس ا… با حرفهایش مرا قانع کرد تا شوهرم را بکشیم. به همین دلیل نقشه قتل شوهرم را کشیدیم. نیمه شب در حالی که شوهرم خواب بود شمسا… وارد خانه ما شد و شوهرم را با چاقو کشت.
فرار مرد افغان
با اعترافهای این زن، ردیابی مرد افغان آغاز شد، اما پلیس هیچ ردی از او به دست نیاورد. شواهد نشان میداد شمسا… از ایران خارج شده است. با گذشت پنج سال از این ماجرا و در حالی که سرنخی از مخفیگاه شمس ا… به دست نیامده بود اشرف دیروز در دادگاه به اتهام معاونت در قتل شوهرش از خود دفاع کرد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: اولیای دم که حالا در دادگاه حاضر نیستند برای عاملان جنایت حکم قصاص خواستهاند.سپس زن جوان روبه روی قضات ایستاد و منکر معاونت در قتل شد.
وی گفت: من هیچ رابطهای با شمسا… نداشتم. من قبل از مرگ شوهرم، یک بار او را همراه شوهرم دیده بودم که در حال دفن کیسهای سیاه رنگ در باغچه خانه مان بودند. من نمیدانم داخل کیسه چه چیزی بود. شوهرم گفته بود او و شمس ا… کیسه سیب زمینی را در باغچه دفن کرده اند.
این زن در تشریح ماجرای کشته شدن همسرش گفت: آن شب من به همراه شوهرم و پسرم خواب بودیم که ناگهان شمسا… با چاقو وارد خانه شد و من و پسرم را تهدید به مرگ کرد. او شوهرم را کشت و گفت اگر پنج نفر را بکشد به بهشت میرود. او تهدید کرد در این باره به کسی حرفی نزنم وگرنه من و پسرم را نیز میکشد. به همین دلیل سکوت کردم، اما حالا حقیقت را میگویم. من با شمس ا… هیچ رابطهای نداشتم و نمیدانم چرا شوهرم را کشته است. من از ترس او معاونت در قتل را به عهده گرفتم.